در ماه شعبان سال چهارم مطابق قول مشهور خداى تعالى مولود جدیدى از فاطمه زهرا(س)به رسول خدا(ص)و على بن ابیطالب(ع)عنایت فرمود و نام او را حسین گذاردند و چون روز هفتم ولادت آن حضرت شد گوسفندى براى او عقیقه کردند و سر او را تراشیده و به وزن موى آن حضرت، نقره صدقه دادند.
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDG.htm
در همین سال فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین على(ع)از دنیا رفت، و گذشته از امیر المؤمنین، رسول خدا(ص)نیز در مرگ او بسیار متاثر و غمگین شد، زیرا فاطمه در تربیت و کفالت رسول خدا(ص)با ابو طالب شریک بود تا آنجا که پیغمبر خدا او را مادر خطاب مىکرد. صرفنظر از کمال ایمان و استقامتى که در دین داشت و براى اثبات آن همین فضیلتبراى فاطمه کافى است که بیشتر اهل حدیث و تاریخ در داستان ولادت امیر المؤمنین(ع)از یزید بن قعنب روایت کردهاند که گوید:
روزى با عباس بن عبد المطلب و جمعى دیگر در کنار خانه کعبه نشسته بودیم فاطمه بنت اسد که به على حامله بود و آثار درد زاییدن در او ظاهر شده بود بدانجا آمد و گفت:
«رب انى مؤمنة بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب، و انى مصدقة بکلام جدى ابراهیم الخلیل و انه بنى البیت العتیق فبحق الذى بنى هذا البیت و بحقالمولود الذى فى بطنى لما یسرت على ولادتى»
[خدایا من به تو ایمان دارم و به همه پیغمبران و کتابهایى که از نزد تو آوردهاند مؤمن هستم و سخن جدم ابراهیم خلیل را که پایه و بناى این خانه کهن را پىریزى کرد تصدیق و گواهى دارم، پس به حق همان بزرگوار که این خانه را بنا کرد و به حق این مولودى که در رحم دارم کار ولادت او را بر من آسان گردان. ]
گوید: در این وقت دیدم دیوار خانه شکافته شد و فاطمه به درون آن رفت و سپس دیوار به هم آمد مانند آنکه اصلا شکافته نشده و پس از سه روز فاطمه در حالى که مولود جدیدى در دست داشتبیرون آمد. . . تا به آخر حدیث.
و روایات دیگرى که در این باره در کتابهاى حدیث و تاریخ آمده و ان شاء الله تعالى در تاریخ زندگانى امیر المؤمنین(ع)مذکور خواهد شد.
و از ابن عباس روایتشده که گوید: چون فاطمه بنت اسد از دنیا رفت على(ع)گریان شد و به نزد رسول خدا(ص)آمده جریان را به عرض رسانید، پیغمبر نیز گریست و پیراهن خود را از تن بیرون آورده به على داد و فرمود:
این جامه را بگیر و به زنان بگو او را به خوبى غسل دهند و در این جامه کفن کنند تا من بیایم، و پس از ساعتى آن حضرت بیامد و بر جنازه فاطمه نماز گزارد، سپس داخل قبر شد و در قبر او خوابید آن گاه بیرون آمد و دستور داد او را دفن کنند و با دستخود خاک روى قبر او ریخت و در حق او دعا کرده گفت:
«اللهم ثبت فاطمة بالقول الثابت، رب اغفر لامى فاطمة بنت اسد و وسع علیها مدخلها بحق نبیک و الانبیاء الذین من قبلى لانک ارحم الراحمین».
[خدایا فاطمه را به گفتار ثابت و محکم پایدار بدار، پروردگارا مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز، و جایگاهش را بر وى وسیع و فراخ گردان به حق پیامبرت و پیامبران گذشتهات که پیش از من بودهاند که براستى تو مهربانترین مهربانانى. ]
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDH.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]