پس از کوچ کردن بنى النضیر مدینه آرامشى پیدا کرد و منافقین نیز از نظر سیاسى شکستخورده و دست و پاى خود را جمع کردند و رسول خدا(ص)در فکر سر و صورت دادن به وضع مسلمانان و اسلام نوبنیادى بود که از سوى دشمن ضربه خورده و ترمیم آن احتیاج به آرامش داشت. در این حال خبر به آن حضرت دادند که قبیله غطفان در صدد جنگ با مسلمانان و تهیه لشکر براى این کار هستند.
رسول خدا(ص)روى وحى الهى با چهارصد تن و یا بیشتر از یاران خود براى مقابله و جنگ با آنها از مدینه حرکت کرد، و چون به سرزمین دشمن رسید مردان قبیله مزبور که نیروى مقاومت و جنگ با مسلمانان را در خود نمىدیدند گریخته و به کوهها پناه بردند و گروهى از زنان و اثاث و اموالشان به دست مسلمانان افتاد، و غنیمت زیادى به دست آوردند پیغمبر اسلام و همراهان براى اینکه از تعقیب و حمله دشمن اطمینان حاصل کنند مقدارى در آن سرزمین ماندند و چون اطمینان پیدا کردند به سوى مدینه بازگشتند.
در همین جنگ و مدت توقف در آن سرزمین بود که براى نخستین بار دستور نماز خوف آمد و طبق آن دستور، مسلمانان در وقتخواندن نماز پشتسر رسول خدا(ص)به دو دسته تقسیم شدند، دستهاى براى پاسدارى لباس جنگ پوشیده و در برابر دشمن ایستادند، و دسته دیگر براى نماز آماده شدند و رکعت اول را با آن حضرت خوانده و رکعت دوم را فرادى و بسرعت تمام کرده به جاى دسته اول آمدند و آن دسته دیگر خود را به رکعت دوم نماز رسول خدا(ص)رسانده و رکعت دوم رانیز به صورت فرادى خوانده و خود را به سلام امام رساندند، به شرحى که در کتابهاى فقهى ذکر شده.
نمونهاى از علاقه مسلمانان به نماز
در این جنگ زنى از قبیله دشمن به دست مسلمانان اسیر شد و چون شوهر آن زن از اسارت همسرش مطلع گردید به تعقیب لشکر مسلمانان حرکت کرد تا تلافى کرده دستبردى به مسلمانان بزند، یا احیانا و اگر بتواند انتقام گرفته یکى از آنها را به اسارت برده یا به قتل برساند. لشکر مسلمانان به درهاى رسیدند و چون شب فرارسید فرود آمدند. پیغمبر فرمود: کیست که امشب ما را نگهبانى و حراست کند؟
عمار بن یاسر از مهاجرین، و عباد بن بشر یکى از انصار مدینه این کار را به عهده گرفتند و هر دو به دنبال ماموریتبه دهانه دره رفتند.
و چون بدانجا رسیدند با یکدیگر قرار گذاردند تا شب را دو قسمت کنند و هر کدام قسمتى بخوابند و آن دیگرى نگهبانى کند، نیمه اول سهم عباد بن بشر شد که نگهبانى کند و عمار بن یاسر بخوابد عمار خوابید و عباد بن بشر به نماز ایستاد، طولى نکشید که همان مرد مشرک - که به تعقیب همسرش آمده بود - سر رسید و از دور که نگاه کرد شخصى را دید که همانند ستونى سرپا ایستاده براى اینکه مطمئن شود او انسان ستیا نه، تیرى به طرف او انداخت. تیر آمد و بر بدن عباد خورد ولى نمازش را قطع نکرد و تیر را از بدنش کشید و به نماز ادامه داد آن مرد تیر دوم را رها کرد آن تیر هم به بدن عباد خورد ولى نمازش را قطع نکرده و آن را از بدن خود کشید و ادامه به نماز داد و چون تیر سوم به بدنش خورد به رکوع و سجده رفت و نمازش را تمام کرده عمار را از خواب بیدار نمود و بدو گفت:
برخیز که من دیگر قدرت اینکه روى پا بایستم ندارم، عمار از جا برخاست و مرد مشرک که دانست آنها دو نفر هستند فرار کرد.
عمار نگاهش به بدن عباد افتاد و او را غرق خون دید و چون جریان را پرسید به عباد گفت: چرا تیر اول را که خوردى مرا بیدار نکردى؟عباد گفت: سورهاى از قرآن مىخواندم که دلم نیامد آن را قطع کنم (2) ولى وقتى دیدم تیرها پى در پى مىآید به رکوع رفتم و نماز را تمام کردم. و به خدا سوگند اگر ترس این نبود که در انجام دستور رسول خدا(ص)کوتاهى کرده باشم و دشمن دستبردى بزند به هیچ قیمتى حاضر نبودم نمازم را قطع کنم اگر چه نفسم قطع شود و جان بر سر این کار بگذارم.
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDF.htm
رسول خدا(ص) ام سلمه را نیز با اینکه زنى بیوه و داراى دو کودک بود، چون شوهرش ابو سلمه - به شرحى که پیش از این گفته شد - در اثر زخمى که در جنگ احد برداشتبه شهادت رسید، او را به عقد خویش در آورد، و ضمن سرپرستى از آن زن با ایمان و محترم، سرپرستى و تربیت دو کودک یتیم او را نیز که از ابو سلمه به جاىمانده بود به عهده گرفت.
و از روایاتى که در دست هست معلوم مىشود که ازدواج با ام سلمه پس از مرگ زینب دختر خزیمه صورت گرفت و رسول خدا(ص)او را در اتاق زینب جاى داد.
فضایل ام سلمه
ام سلمه گذشته از سابقهاى که در اسلام داشت و از جمله زنانى است که با شوهرش ابو سلمه به حبشه هجرت کرد و پس از ورود به مکه نیز آزارها از دست مشرکین کشید از نظر فهم و عقل نیز گوى سبقت را از دیگران ربوده بود، و ابن حجر عسقلانى در ترجمه او گوید:
سخنى را که او در جنگ حدیبیه به رسول خدا(ص)عرض کرد دلیل بر وفور عقل و صوابدید راى و نظر اوست - که ان شاء الله در جاى خود مذکور خواهد شد - .
ام سلمه از زنان بزرگى است که صرفنظر از افتخار همسرى با رسول خدا(ص)در ایمان به خدا و روز جزا و پیروى از دستورهاى پیغمبر بزرگوار اسلام به مرتبه والایى رسید و پس از خدیجه کبرى(س)در میان همسران پیغمبر از همگان گوى سبقت را در فضل و کمال ربوده و پس از رحلت آن حضرت نیز با اینکه عمرى طولانى کرد و آخرین همسر رسول خدا(ص)بود که از دنیا رفت تا زنده بود حرمتخود و پیغمبر را نگاه داشته و کارى که مخالف شان بانوى بزرگى چون او بود از وى دیده نشد و بحق«ام المؤمنین»بود و شایستگى چنین افتخار و نام بزرگى را داشت و حتى اگر عمل خلافى از سایر همسران آن حضرت مىدید در صدد جلوگیرى و پند و اندرز آنان نیز بر مىآمد، چنانکه هنگامى که عایشه خواستبه بصره و جنگ جمل برود او را موعظه کرد و از این کار نهى نمود و عایشه نیز با اینکه سخنان او را تصدیق کرد و قبول نمود اما سرانجام وسوسه شیطانى کار خود را کرد و او را به میدان جنگ کشانید. (1)
ام سلمه همان بانوى محترمى است که به نقل محدثین شیعه و سنى آیه تطهیر درخانه او نازل شد و سخن او با رسول خدا(ص)و عایشه مشهور است.
و افتخار دیگر ام سلمه این است که چند سال، بزرگترین بانوى اسلام حضرت فاطمه زهرا(س)را سرپرستى و خدمتگزارى کرده و از هیچ گونه فداکارى در راه او و شوهرش امیر المؤمنین(ع)خوددارى و دریغ ننموده است تا آنجا که همه مىدانیم در مورد فدک - با همه خطرى که براى ام سلمه داشت - به نزد ابو بکر رفته و به نفع عصمت کبرى حضرت زهرا(س)گواهى داد، و به همین سبب مورد خشم دستگاه خلافت قرار گرفت و به همین جرم!یک سال حقوق او را از بیت المال قطع کردند.
بالاخره ام سلمه یکى از نزدیکان خاندان بزرگوار رسول خدا(ص)و امین و دایع و حافظ اسرار ایشان بوده است، چنانکه طبق نقل صفار در کتاب بصائر الدرجات امیر المؤمنین(ع)هنگام سفر عراق ودایع امامت را که نزد وى بود به او سپرد و پس از وى امام حسن و امام حسین(ع)نیز این کار را کردند.
و داستان مشتخاکى را که امام حسین(ع)هنگام سفر عراق به وى داد و فرمود: آن را در شیشهاى نگهدارى کن تا هر وقتى که دیدى مبدل به خون شد بدان که من کشته شدهام معروف و مشهور است و مرگ ام سلمه در سال 62 هجرى پس از مراجعت اهل بیت از شام، در مدینه اتفاق افتاد.
منبع:
http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCDE.htm
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]