[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 88 خرداد 28 , ساعت 5:12 عصر
چهارشنبه 88 خرداد 27 , ساعت 11:1 عصر
امام حسین (ع) : مصیبت و گرفتاری شما از همه مردم بیشتر است ، زیرا مقام و مسند دانشمندان - اگر بفهمید ( یا بنابر فرض این که لیاقت آن را داشته باشید ) - از دست شما گرفته شده است و این مصیبتها بدان جهت است که رتق و فتق امور و اجرای احکام باید به دست دانشمندان خداشناسی باشد که بر حلال و حرام خدا امینند. اما این مقام و منزلت از شما گرفته شده ، بدان جهت که شما از حق کناره گیری کردید و با وجود دلیلهای آشکار و واضح در سنت پیغمبر اختلاف کردید. اگر شما در برابر آزار و اذیت صبر و مقاومت می کردید و رنج و سختی را در راه خدا به جان می خریدید، امور الهی در دست شما قرار می گرفت و منشأ و مرجع آنها شما بودید. ولی شما ستمکاران را بر مقام خود مسلط کردید و امور الهی را به دست آنها سپردید، در حالی که آنان به شبهات عمل می کنند و شهوترانی را پیشه خود قرار داده اند. و آنچه موجب قدرت ستمکاران در این امور شده ، فرار شما از مرگ و دلخوشی به این زندگی ناپایدار است ...
و أنتم أعظم الناس مصیبة لما غلبتم علیه من منازل العلماء لو کنتم تشعرون (تسعون ) ذلک بأن مجاری الأمور و الأحکام علی أیدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله وحرامه فأنتم المسلوبون تلک المنزلة و ما سلبتم ذلک إلا بتفرقکم عن الحق و اختلافکم فی السنة بعد البینة الواضحة، و لو صبرتم علی الأذی و تحملتم المؤونة فی ذات الله ، کانت أمور الله علیکم ترد و عنکم تصدر و إلیکم ترجع ، ولکنکم مکنتم الظلمة من منزلتکم ، و اسلمتم أمور الله فی أیدیهم یعملون بالشبهات ، و یسیرون فی الشهوات ، سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت ، و إعجابکم بالحیاة التی هی مفارقتکم ...
تحف العقول ، ص 238
 

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ