آنچه که باید در علم جامعه شناسی ادیان مورد توجه قرار گیرد، آنست که نیاز به دین از یک جستجوی درونی انسان در میان سرشت و فطرت خود شروع میگردد که، این امر به کلی محسوس نمیباشد و از طریق کالبد شناسی بدن بدست نخواهد آمد و همچنین این نیاز و خواست به کاوشی در میان طبیعت میکشاند و تمامی ابزار تعقلی خویش را بکار میگیرد، ولی آنچه مییابد فقط و فقط همان گرایش است چرا که شناخت نیرویی لایزال و نامحدود که از جنس غیر مادی است، توسط ابزار و وسایل مادی انسان قابل تعیین و شناخت نخواهد بود و انسان در بالاترین شناخت عقلی خود فقط به وجود چنین موجود هستی بخشی اعتراف مینماید و از چگونگی و از خواست او و از هدف او در مورد این خلقت، با توان مادی خود بر نخواهد آمد و اینجاست که رسولان و پیامبران به نیاز انسانها در اعصار مختلف پاسخ میدهند و پلی میگردند جهت انتقال آگاهیها و اطلاعات مورد نیاز انسان بگونه وحی و از جانب خداوند نباید فراموش کرد که دین بدون نبوت یعنی اثبات آنکه این دین توسط رسولی انتخاب شده از جانب خداوند در اختیار انسانها قرار گرفته باشد غیر قابل اعتبار خواهد بود.
اگر پایه و اساس وحی الهی را از دین جدا نمائیم خواستهها و اهداف شخصی و گروهی سازندگان دین به میان خواهد آمد. همان دینی که میتواند به تعداد هر یک از انسانها تنوع داشته باشد، تنوعی که از سنخ سلائق شخصی افراد به حساب آمده و لزوماً از منطق خاصی پیروی نمی کند. چنین اشکالی از دین در خیلی از قبایل و در میان برخی بومیان قاره های مختلف جهان، امروزه نیز به چشم میخورد که البته، برخی از همین دینهای ساختگی و سلیقه ای پایه و اساس تحقیقات علم ادیان و پژوهشگران دین شناسی قرار گرفته است و همین امر باعث شده تا منطق حاکم در تفکر امروز بسیاری از غربیان نسبت به دین همان منطق کثرت گرایی یا پلورالیسم دینی گردد و تا هنگامی که چنین نگرشی به دین وجود داشته باشد و آنرا یک موضوع سلیقهای و دست ساز انسان تلقی نماید، راه برای دخالت جدی مفاهیم دینی در پژوهشهای علوم انسانی بسته خواهد بود. اما در اینجا نیز محققان غربی و غرب زده با همان مشکل تعریف گسترده علم در مقابل تعریف جزئی علم روبرو گردیدهاند. در بین خیلی از اقوام روشها و قوانین خاصی جهت وحدتیابی بوجود آمده و مدتها مورد احترام و کرنش بوده است اما منظور از دین چیز دیگری است.
تهیه مطلب از محسن سید اسماعیلی
تنظیم برای تبیان: پایدار
آنچه که باید توجه داشت آن است که دین الهی همواره ثابت بوده و پیامبران جدید هرگز دین جدیدی را عرضه نمیداشتند بلکه هسته اصلی تمام این پیامهای الهی ثابت و واحد بوده اند. اصول فکری و اصول عملی که پیامبران به آن دعوت میکرده اند یکی بوده و همة آنها مردم را به یک شاهراه و به سوی یک هدف دعوت مینمودهاند. اختلاف شرایع و قوانین جزئی، در جوهر و ماهیت دین تأثیری نداشته است. تفاوت و اختلاف تعلیمات انبیاء با یکدیگر از نوع اختلاف برنامه هائی است که در یک کشور، هرچند یکبار به مورد اجراء گذشته میشود و همه آنها از یک قانون اساسی الهام میگیرد. تعلیمات پیامبران در عین پاره ای اختلافات مکمل و متمم یکدیگر بوده است. اختلاف و تفاوت تعلیمات آسمانی پیامبران از نوع اختلافات مکتبهای فلسفی، سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی که مشتمل بر افکار متضاد است نبوده بلکه تفاوت تعلیمات انبیاء با یکدیگر یا از نوع تفاوت تعلیمات کلاسهای عالیتر با کلاسهای دانیتر، یا از نوع تفاوت اجرائی یک اصل در شرایط و اوضاع گوناگون میباشد. انبیاء میآمدند و بر اساس شرایط و مقتضیات و میزان افزایش توان قدرت تعقلی انسان پیام الهی را به اجتماع اعلام میداشتند و کجیها و تحریفهای انجام گرفته بر پیامهای قبلی را مشخص کرده و میزدودند. حال در صورتی که انسان توانایی مییافت تا دین ارسالی از جانب خدا و قوانین و شرایع آنرا حفظ نماید آیا باز هم پیامبری میآمد و یا خیر؟ انسان اولیه در هزاران سال پیش توانایی حفظ مواریث علمی و دینی خود را نداشته و چنین انتظاری نیز از محدوده تعقلی درآن زمان نبوده است. آنگاه که انسان در مرحلهای از تکامل خود توانایی حفظ مواریث دینی خود را بدست میآورد و میتواند پیام الهی را دست نخورده نگهداری نماید، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبــر جدید منتفی گشته و شرط لازم جاوید ماندن یک دین بوجود خواهد آمد.
در پایان این بخش قسمتی از کتاب «علم الیقین» مرحوم فیض را خواهیم آورد. بنظر می رسد کلام مختصری است پر از فایده:
«مقصود و هدف در فطرت آدمیان رسیدن به مقام قرب الهی است و این جز با راهنمایی پیامبران امکان پذیر نمیباشد، از این رو نبوت جزء نظام هستی قرار میگیرد و البته مقصود و هدف، مرتبة اعلاء و آخرین درجة نبوت است نه اولین درجه آن، نبوت طبق سنت الهی تدریجاً کمال مییابد همچنانکه یک عمارت تدریجاً ساخته میشود و همچنانکه در ساختن عمارت پایهها و دیوارها هدف نیست، هدف صورت کامل خانه است، نبوت نیز چنین است. هدف صورت کامل آنست و در همین جاست که نبوت خاتمه میپذیرد و پایان مییابد و زیاده نمیپذیرد زیرا زیاده بر کمال نقص است و انگشت زیادی را میماند. پیامبر اکرم (ص) در حدیث معروف به همین معنی اشاره کرد که فرمود: مثـل نبوت مثــل خانه ایست که ساخته شده و جای یک خشت در آن باقی است، من جای آن خشت آخرینم و یا من گذارنده آن خشت آخرینم».
تهیه مطلب از محسن سید اسماعیلی
تنظیم برای تبیان: پایدار
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
احادیث امام سجاد (ع)
احادیث امام حسین (ع)
احادیث امام حسن (ع)
احادیث حضرت زهرا (س)
احادیث حضرت رسول (ص)
زندگینامه 14 معصوم
حضرت فاطمه(س)
امام باقر(ع)
احادیث امام محمد باقر (ع)
احادیث امام جعفر صادق (ع)
مقام قرآن(دین شناسی)
احادیث امام موسی کاظم (ع)
احادیث امام رضا (ع)
احادیث امام جواد (ع)
[همه عناوین(1518)][عناوین آرشیوشده]