سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتگو با دانشمند در زباله دان، از گفتگوی با نادانان بر پشتیهای زربفات بهتر است . [امام کاظم علیه السلام]
 
پنج شنبه 86 خرداد 3 , ساعت 4:36 عصر

 

از حوادث سال هشتم یکى هم ولادت ابراهیم است که از«ماریه‏» - همان کنیزى که نجاشى یا مقوقس فرماندار مصر براى آن حضرت فرستاده بود - متولد شد و ولادت او در ماه ذى حجه اتفاق افتاد و قابله او زنى بود به نام سلمى که این مژده را به شوهرش ابو رافع داد و اونیز به نزد رسول خدا(ص)رفته و مژده مولود جدید را به آن حضرت داد و پیغمبر خدا به خاطر این مژده بنده‏اى به او بخشید و نام مولود را ابراهیم گذارد که نام جدش ابراهیم خلیل بود و چون روز هفتم ولادتش شد گوسفندى براى ابراهیم عقیقه کرد و موى سر نوزاد را تراشید و به وزن آن نقره در راه خدا انفاق کرد و او را به زنى به نام ام بردة سپرد تا شیرش دهد.

ولادت ابراهیم سبب شد تا ماریه از عنوان کنیزى به مقام همسرى پیغمبر ارتقاء یابد و مقام بیشترى نزد آن حضرت پیدا کند.

اما همین امر سبب حسادت برخى از زنان پیغمبر چون عایشه و حفصه گردید و براى اینکه ماریه و فرزندش را از چشم پیغمبر بیندازند به کارهاى ناشایست و سخنان ناروایى دست زدند که نگارنده از نقل آنها خوددارى کرده و براى اطلاع بیشتر خواننده محترم را به کتابهاى دیگر مانند زندگانى محمد، تالیف دکتر محمد حسین هیکل، نویسنده مصرى حواله مى‏دهیم و به دنبال آن ماجراهایى پیش آمد که بهتر است آنها را در همان کتابها بخوانید و درباره عایشه و حفصه از روى سخنان نویسندگان اهل سنت، خودتان قضاوت کنید که این دو به دنبال این داستان چه تحریکاتى انجام دادند و چه توطئه‏هایى کردند و تا چه حد رسول خدا(ص)را آزار کردند و چه سخنانى گفتند تا آنجا که پیغمبر خدا مدتى از آنها دورى کرد و سرانجام ابو بکر و عمر دخالت کردند. . . و تا به آخر (1) . و قبل از این نیز در داستان افک بدان‏اشاره کردیم و گفته شد: که بر طبق روایات زیادى داستان افک در مورد ماریه بوده نه درباره عایشه و شواهدى نیز بر این مطلب ذکر کردیم.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCHH.htm


پنج شنبه 86 خرداد 3 , ساعت 4:36 عصر

 

در نیمه ماه ذى‏القعدة الحرام سال هشتم هجرت،پیامبر«ص‏»از تقسیم غنائم‏«حنین‏»،در نقطه‏«جعرانه‏»فارغ شد.موسم حج نزدیک بود،و نخستین سالى بود که ملت عرب از مسلمان و مشرک،باید به رهبرى حکومت اسلامى مکه،مراسم حج را انجام دهند.شرکت پیامبر در این مراسم بر عظمت و شکوه حج مى‏افزود و به رهبرى خردمندانه وى،ممکن بود که تبلیغات صحیح و اساسى براى اسلام،در آن اجتماع باشکوه انجام بگیرد.

از طرف دیگر،پیامبر اسلام در مرکز(مدینه)وظائفى بر عهده داشت و مدت سه ماه بود که آنجا را ترک گفته،و امورى را که باید شخصا انجام دهد،کاملا بى‏سرپرست مانده بود.پیامبر پس از بررسى جوانب کار،مصلحت در این دید که با انجام یک عمره، سرزمین مکه را ترک گوید،و هر چه زودتر به مدینه بازگردد.

لازم بود براى اداره امور سیاسى و مذهبى منطقه نوگشوده،افرادى را تعیین کند تا در غیاب وى،بحرانى پیش نیاید،و امور منطقه به طرز صحیحى اداره گردد.

از این نظر،«عتاب بن اسید»را که جوانى بردبار و خردمند بود،و بیش از بیست‏بهار از عمر وى نگذشته بود،در مقابل یک درهم به حکومت و فرماندارى مکه نصب نمود.و با این عمل،که یک جوان تازه مسلمان را به فرماندارى مکه نصب کرد،و او را بر بسیارى از پیران و کهنسالان ترجیح داد،سدى از اوهام را شکست.پیامبر،با این عمل ثابت نمود که نیل به مقامات و مناصب اجتماعى،فقط و فقط در گرو لیاقت و شایستگى است،و هرگز کمى سن،مانع از آن نیست که در صورت شایستگى،جوانى بزرگترین مقام و منصب اجتماعى را به دست آورد.

فرماندار مکه،در یک اجتماع بزرگ رو به مردم کرد و گفت:پیامبر اسلام براى من حقوقى تعیین کرده است،و من در سایه آن از هر نوع هدیه و کمک شما بى‏نیازم... (1)

حسن انتخاب دیگر پیامبران این بود،که معاذ بن جبل را براى تعلیم احکام و قرآن تعیین نمود.وى در میان اصحاب پیامبر به فقاهت و آشنائى به احکام قرآن معروفیت داشت.حتى وقتى پیامبر او را براى داورى به سرزمین یمن اعزام نمود، از وى پرسید،مدرک داورى شما در گشودن اختلافات چه خواهد بود؟وى گفت:کتاب خدا، «قرآن‏».پیامبر گفت:اگر در آن موضوع،تصریحى در کتاب خدا نباشد،از روى چه قضاوت مى‏کنید؟وى گفت:از روى قضاوتهاى رسول خدا،زیرا من تمام داوریهاى شما را در موضوعات گوناگون دیده و ثبت‏خاطر نموده‏ام.اگر جریانى پیش آید که موضوع آن با یکى از داوریهاى شما همانند باشد،از داوریهاى پیامبر استفاده نموده و بر طبق آن قضاوت مى‏کنم.

رسول خدا،بار سوم افزوده گفت:اگر جریانى پیش آید و درباره آن تصریحى در کتاب خدا،و قضاوتى از من نباشد،در این صورت چه مى‏کنى؟گفت:اجتهاد و کوشش مى‏کنم و بر طبق قاعده و عدل و انصاف داورى مى‏کنم.پیامبر فرمود:شکر خدا را که پیامبر خود را موفق نمود که شخصى را براى داورى انتخاب کند که عمل وى مورد رضایت اوست. (2)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=ECCCCHG.htm


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ