سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان حاکم بر مردم اند . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 86 خرداد 7 , ساعت 3:42 عصر

 

در یکى از روزها براى خرید لباس وعطر وارد مکه شدم ودر مسجد الحرام در کنار عباس بن عبد المطلب نشستم. وقتى که خورشید به اوج بلندى رسید، ناگهان دیدم مردى آمد ونگاهى به آسمان کرد وسپس رو به کعبه ایستاد.چیزى نگذشت که نوجوانى به وى ملحق شد ودر سمت راست او ایستاد.سپس زنى وارد مسجد شد ودر پشت سر آن دو قرار گرفت. آنگاه هر سه با هم مشغول عبادت ونماز شدند. من از دیدن این منظره که در میان بت پرستان مکه سه نفر حساب خود را از جامعه جدا کرده وخدایى جز خداى مردم مکه را مى‏پرستند در شگفت ماندم. رو به عباس کردم وگفتم:«أمر عظیم!» او نیز همین جمله را تکرار کرد وسپس افزود: آیا این سه نفر را مى‏شناسى؟گفتم:نه.گفت:نخستین کسى که وارد شد وجلوتر از دو نفر دیگر ایستاد برادر زاده من محمد بن عبد الله است ودومین نفر برادر زاده دیگر من على بن ابى طالب است وسومین شخص همسر محمد است. واو مدعى است که آیین وى از جانب خداوند بر او نازل شده است واکنون در زیر آسمان خدا کسى جز این سه از این دین پیروى نمى‏کند. (1)

در اینجا ممکن است پرسیده شود که:اگر حضرت على ـعلیه السلام نخستین کسى بود که پس از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم به او ایمان آورد، در این صورت وضع حضرت على پیش از بعثت چگونه بوده است؟

پاسخ این سؤال، با توجه به نکته‏اى که در آغاز بحث بیان شد، روشن است وآن اینکه مقصود از ایمان در اینجا همان ابراز ایمان دیرینه‏اى است که پیش از بعثت جان حضرت على ـعلیه السلام از آن لبریز بوده ولحظه‏اى از آن جدا نمى‏شده است.زیرا بر اثر مراقبتهاى ممتد و مستمر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم از حضرت على ـعلیه السلام ریشه‏هاى ایمان به خداى یگانه در اعماق روح وروان او جاى گرفته، وجود او سراپا ایمان واخلاص بود.

از آنجا که پیامبر تا آن روز به مقام رسالت نرسیده بود، لازم بود حضرت على ـعلیه السلام پس از ارتقاى رسول خدا به این مقام، پیوند خود را با رسول خدا استوارتر سازد وایمان دیرینه خود را به ضمیمه پذیرش رسالت وى ابراز واظهار نماید.

در قرآن مجید ایمان واسلام به معنى اظهار عقیده دیرینه بسیار بکار رفته است.مثلا آنجا که خداوند به ابراهیم دستور مى‏دهد که اسلام بیاورد او نیز مى‏گوید: «براى پروردگار جهانیان تسلیم هستم». (2)

در قرآن کریم از قول پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم در باره خود چنین آمده است:

و أمرت أن أسلم لرب العالمین .(مؤمن:66)«به من امر شده است که در برابر پروردگار جهانیان تسلیم گردم».

مسلما مقصود از اسلام در این موارد ومشابه آنها، اظهار تسلیم وابراز ایمانى است که در جان شخص جایگزین بوده است، وهرگز مقصود از آن تحصیل ابتدایى ایمان نیست. زیرا پیامبر اسلام پیش از نزول این آیه وحتى پیش از بعثت، یک فرد موحد وپیوسته تسلیم درگاه الهى بوده است. بنابر این باید گفت ایمان دو معنى دارد:

1) اظهار ایمان درونى که قبلا در روح وروان شخص جایگزین بوده است.مقصود از ایمان آوردن على ـعلیه السلام در روز دوم بعثت همین است وبس.

2) تحصیل ایمان وگرایش ابتدایى به اسلام.ایمان بسیارى از صحابه ویاران پیامبر از این دست بوده است.

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EACED5.htm


دوشنبه 86 خرداد 7 , ساعت 3:41 عصر

 

دو مطلب تاریخى گواه مى‏دهد که عمل حضرت على ـعلیه السلام در آن شب جز فداکارى نبوده، آن حضرت به راستى آماده قتل وشهادت در راه خدا بوده است.

1) اشعارى که امام ـعلیه السلام پیرامون این حادثه تاریخى سروده وسیوطى همه آنها را در تفسیر خود (1) نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازى اوست:

وقیت بنفسی خیر من وطأ الحصى‏ 
محمد لما خاف أن یمکروا به‏ 
وبت أراعیهم متى ینشروننی‏ 
ومن طاف بالبیت العتیق و بالحجر 
فوقاه ربی ذو الجلال من المکر 
و قد وطنت نفسی على القتل و الأسر

من جان خود را براى بهترین فرد روى زمین ونیکوترین شخصى که خانه خدا وحجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم.

آن شخص عالیقدر محمد بود. ومن هنگامى دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولى خداى من او را از مکر دشمنان حفظ کرد.

من در بستر وى بیتوته کردم ودر انتظار حمله دشمن بودم وخود را براى مرگ واسارت آماده کرده بودم.

2) دانشمندان سنى وشیعه نقل کرده‏اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، جبرئیل ومیکائیل، خطاب کرد که: اگر من براى یکى از شما مرگ وبراى دیگرى حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد وزندگى را به دیگرى واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد ودر راه دیگرى فداکارى کند.سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که : به زمین فرود آیید وببینید که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است؛ سپس جان على را از شر دشمن حفظ کنید. (2)

اگر از نظر بعضى مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولى در آغاز اسلام عمل حضرت على ـعلیه السلام در نظر دوست ودشمن بزرگترین فداکارى به شمار مى‏رفت.در شوراى شش نفرى که به فرمان عمر براى تعیین خلیفه تشکیل شد على ـعلیه السلام با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضاى شورا احتجاج کرد وگفت:

من شما اعضاى شورى را به خدا سوگند مى‏دهم که آیا جز من کسى بود که براى پیامبر در غار (حرا) غذا ببرد؟ آیا جز من کسى در جاى او خوابید وخود را سپر بلاى او کرد؟ همگى گفتند : والله جز تو کسى نبوده است. (3)

مرحوم سید بن طاووس در باره فداکارى حضرت على ـعلیه السلام تحلیل جالبى دارد وآن را به فداکارى اسماعیل وتسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برترى ایثار حضرت على ـعلیه السلام را اثبات کرده است. (4)

منبع:

http://www.hawzah.net/Per/E/do.asp?a=EACED4.htm


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ